۹ مرداد ۱۳۹۱

هشتم مرداد، سالروز به قتل رسیدن جاوید نام اکبر محمدی، اسطوره مقاومت در زندان اوین

یادی از اکبر محمدی، اسطوره مقاومت دانشجویی که در زندان رژیم اسلامی به قتل رسید. 


اکبر محمدی یکی از چهره های شناخته شده جنبش دانشجویی بود که در سال ۱۳۷۸ به همراه برادرش منوچهر محمدی و تعداد زیادی از دانشجویان در طی اعتراضات دانشجویی کوی دانشگاه تهران دستگیر و در دادگاه ویژه انقلاب به اعدام محكوم شد، اما پس از چندی حكم او به ۱۵سال حبس شامل ۱۰ سال زندان و پنج سال حبس تعلیقی، تقلیل یافت.

مرگ مشکوک:
اکبر محمدی در هشتم مردادماه ۱۳۸۵ و در حالی که در اعتراض به دستگیری مجدد و توقق وضعیت وخیم درمانی اش، در نهمین روز از اعتصاب غذای نامحدودش به سر می برد، به طرز مشکوکی جان باخت.

خبرگزاری های رژیم جمهوری اسلامی، دلیل مرگ او را ایست قلبی در حمام زندان نقل کرده و جسد او را برای کالبد شکافی به سعادت آباد منقتل کردند. 
همبندان او در مصاحبه و با پخش اطلاعیه‌هایی اعلام کردند که با وخیم شدن وضعیت اعتصاب غذای او و انتقالش به بخش بهداری زندان اوین، به دلیل حضور مأموران و بازرسان بین الملل در زندان، مامورین زندان دست و پای وی را با زنجیر و دهانش را هم با چسپ می‌بندند و در نهایت همان شب او به طور مشکوکی فوت می‌کنند.
برخی دیگر از زندانیان سیاسی ابراز داشتند که اکبر محمدی به دلیل اعتصاب غذا و استقامتش در برابر خواست مسئولین زندان مبنی بر شکستن این اعتصاب مورد خشم آنان قرار گرفته و به ضرب و شتم او پرداختند تا بالاخره در زیر شکنجه های طاقت فرسا، اکبر را به قتل رساندند.
وکیل مدافع محمدی، خلیل بهرامیان از قول زندانیان دیگر همبند موکلش از جمله علی افشاری گفت که محمدی در طول چند روز پیش از مرگ، بارها وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و آثار شکنجه بر بدن او به خوبی نمایان بوده‌ است.
پيکر وی شبانه در روستايی در اطراف شهر آمل به نام چنگ میان، تحت مراقبت‌های امنيتی بسیار شدید و بدون حضور هیچ یک از اعضای خانواده اش به خاک سپرده شد.
مراسم هفتم اکبر محمدی که در ميان انبوه بسيار شرکت کنندگان انجام شد، به شدت از سوی مسئولين امنيتی و لباس شخصی‌ها مورد مراقبت قرار گرفته بود. 

نبش قبر:
منوچهر محمدی برادر جاوید نام اکبر محمدی، که با او در زندان به سر می برد، برای شرکت در مراسم خاکسپاری برادرش تقاضای مرخصی کرد، که با در خواست او به دلیل امنیتی که خودشان مطرح کردند، موافقت نشده و بعد از خاکسپاری به او مرخصی دادند. 
در همان زمانی یعنی ۲ روز بعد از خاکسپاری، برادر و بستگان اکبر محمدی برای اینکه منوچهر محمدی بتواند جنازه او را برای کالبد شکافی و تعیین علت مرگ توسط پزشکان بدون مرز، از کشور خارج کند، به دور از چشم مامورین به نبش قبر اکبر محمدی پراختند . 
بنا به توصیه پزشکی که در آنجا بود و تایید کرده بود که جمهوری اسلامی برای از بین بردن جنازه آن پودر مخصوصی را روی آن پاشیده اند تا جنازه را عرض چند روز تجزیه کند، از دست زدن به جنازه خودداری کردند. چراکه دکتر مذکور تاکید کرده بود که به محض دست زدن به جنازه، پیکرش از هم می پاشد .

سعيد اشرف پور، دائی اکبر در موقع شستن و کفن کردن جنازه اکبر حضور داشته و آنچه ديده را اینگونه بيان داشت: چشمانش و دهانش باز بود و پيشانيش ورم کرده و دندانهايش از دهان بيرون زده بود. کاسه سرش شکسته بود و از ناحيه زير گلو تا زير شکمش پاره و دوخته و پشت اکبر پاره و دوخته شده بود. 
کتف و بازو، پشت، بالای شانه و کف پا ها هم کبود بود، شکمش فرو رفته و دندان هايش بيرون زده بود و در موقع شستن از ناحيه پشت سر و درون گوش خون مي آمد که پنبه گذاشتيم. انگشتان دستش جمع شده بود، دور مچ های دست و پايش کبود بود و هاله ای از کبودی دور چشمانش را گرفته بود و وزن اکبر که قبل از اعتصاب غذا نود و پنج کيلو بود، به حدود چهل و پنج کيلو تقليل يافته بود.
من و همسرم به اتفاق اقوام و آشنايان در زمان دفن، جنازه اکبر را به شرحی که در بالا توصيف شد مشاهده نموديم. 
جنازه شبيه اکبر نبود و انگار قبل از آوردن به آمل بشدت گريم شده بود.
براي کم نشان دادن آثار شکنجه- جنازه اکبر چنان وضعيت نامناسبي داشت که در زمان نشان دادن جنازه به دائي ديگرش آقاي عليرضا اشرف پور، پزشک پزشکي قانوني پس از بيرون کردن نيروهاي اطلاعاتي اظهار داشت شما مي توانيد بدون هيچ نگراني و ترسي شکايت کنيد. در پايان از تمامي سازمانها و نهاد هاي حقوق بشر درخواست نبش قبر و کالبد شکافي اکبر براي تعيين علت مرگش را داريم

مراسم هفتم
بسیاری از دانشجویانی که با اتوبوس از نقاط مختلف ایران جهت شرکت در مراسم هفتم اکبر محمدی عازم شهرستان آمل شده بودند، توسط مامورین امنیتی متوقف و به طور موقت بازداشت شدند. 
در نهایت مراسم با شرکت کسانی که توانسته بودند خود را به روستای " چنگ میان " برسانند، تحت نظر مامورین وزارت اطلاعات و لباس شخصی ها برگزار شد. 
مادر محمدی نيز در حالی که گل و شيرينی بر روی مزار اکبر محمدی گذارده بود، فریاد می زد: «امروز روز عروسی فرزندم است و همه شما در جشن عروسی اکبر شرکت کرده ايد.»

اکبر محمدی به سمبل مقاومت دانشجویی مبدل گردید، چراکه داغ یک آخ شنیدن از او بر دل شکنجه گران او بر جای ماند...
او هرگز از ابراز نظرات مخالفش بر ضد رژیم اسلامی باکی نداشت و به شجاعت تمام به مبارزه با تمام سیستم اسلامی پرداخت.

نظر برجسته او در تمام فعالیت های سیاسی اش این بود: رژیم جمهوری اسلامی به هیچ وجه اصلاح شدنی نیست و تنها راه رسیدن به آزادی و گذر از این مشکلات، تلاش برای سرنگونی رژیم است. 

یادش جاوید و راهش پر رهرو باد





0 نظرات: